خطای تعارض شناختی چیست؟+14 نکته در مورد آن
خطای تعارض شناختی
هر انسانی دارای نظامی از اعتقادات، ارزشها، باورها، شناختها و نگرشهایی است که از طریق آموزش و تجربه بدست آورده است. آنچه باعث شادی، سلامت روان و رضایت فرد میشود، حاصل هماهنگی اتفاقات و رویدادهای بیرونی با این نظام شناختی درونی است.
اما اگر هماهنگی بین آنها نباشد، خطای تعارض شناختی رخ خواهد داد. گاهی اوقات این خطای شناختی بین رفتارها و شناختها و ارزشهای فرد اتفاق میافتد و گاهی نیز میان دو باور یا ارزش مختلف پدید میآید.
تعارض شناختی به هر صورتی که ایجاد شود، برای انسان، درد و ناراحتی به همراه دارد و باعث میشود که فرد برای ایجاد تطابق، باورها و رفتارهای خود را تغییر دهد یا از آنها دفاع کند.
در این مقاله قصد داریم، خطای تعارض شناختی را بهصورت همهجانبه معرفی کنیم و نقش آن را در انتخاب رشته تحصیلی دانشگاه مورد بررسی قرار دهیم. پس تا انتها همراه ما باشید.
چرا خطای تعارض شناختی رخ میدهد؟
خطای تعارض شناختی زمانی اتفاق میافتد که تنش ناخوشایندی بین دو یا چند باور وجود داشتهباشد. این خطا هنگامی رخ میدهد که رفتارهای ما با نگرشهایمان همخوانی ندارد. ما به یک چیز باور داریم، اما برخلاف آن عمل میکنیم.
قدرت تعارض شناختی یا درد ناشی از آن، به تعداد و وزن نسبی باورهای متضاد بستگی دارد. این تضاد ذهنی و ناراحتی ناشی از آن، ما را برمیانگیزد تا با توجیه و منطقی جلوه دادن یکی از باورها، آن را انتخاب کنیم و در عینحال، اهمیت دیگر باورها را رد کنیم یا ارزش آنها را تقلیل دهیم.
ما تمایل داریم باور یا ایدهای را انتخاب کنیم که برایمان آشناتر و در ما ریشهدارتر است. تغییر باورهایی که داریم کار سختی است و تغییر نگرشها و رفتارهای مرتبط با آنها نیز آسان نیست.
بیشتربخوانید: بایدها و نبایدهای انتخاب رشته تحصیلی
در نتیجه، معمولاً به باورهایی که قبلاً داشتهایم و برخلاف باورهای جدیدی که به ما ارائه میشود، پایبند هستیم. در واقع، بسیاری از ما با اجتناب از موقعیتها یا اطلاعاتی که ممکن است با باورهای موجود ما در تضاد باشند و ناهماهنگی ایجاد کنند، زندگی میکنیم.
روانشناس لئون فستینگر که بهعنوان پیشگام خطای تعارض شناختی شناخته میشود، توضیح میدهد که چرا کسی ممکن است تمایلی به تغییر باورها یا رفتار موجود خود در پرتو اطلاعات جدید و متناقض نداشته باشد:
- «تغییر ممکن است دردناک باشد یا شامل ضرر باشد.» همانطور که ذکر شد، تغییر رفتار یا باورهای ما میتواند دشوار باشد. بهخصوص اگر آنها در ما ریشهای عمیق داشته باشند.
- «رفتار فعلی ممکن است در هر صورت رضایتبخش باشد». به افراد سیگاری فکر کنید که بسیاری از آنها عواقب نامطلوب رفتار خود را میدانند، اما تسلیم رضایتی میشوند که بیشتر از آن است.
- «ایجاد تغییر ممکن است به سادگی امکانپذیر نباشد». فستینگر اعتراف میکند که این امر بعید است، اما همچنان ممکن است. بهعنوان مثال، برخی از واکنشهای احساسی میتوانند خارج از کنترل ما باشند.
فستینگر در ادامه خاطرنشان میکند که طبیعی است ما بهدنبال ثبات روانی درونی باشیم. زیرا این ثبات، هویت ما را شکل میدهد و به ما فرصت میدهد تا جهان را درک کنیم.
بیشتربخوانید: بحران هویت یعنی چه؟
اگر همه عقاید و باورهای شما با یکدیگر تضاد داشته باشند یا هرگز با رفتار شما همسو نباشند، دشوار است که خود را بهعنوان یک فرد کامل تصور کنید.
چرا خطای تعارض شناختی مهم است؟
اگر خطای تعارض شناختی نادیده گرفته شود، پاسخهای ما به آن میتواند پیامدهای مضری در زندگی شخصی و شغلیمان داشته باشد. مثال سیگار کشیدن را به خاطر دارید؟
این منطق را میتوان در جای دیگری از زندگی شخصی نیز به کار برد. اجتناب از تعارض ممکن است ما را از درنظرگرفتن اطلاعات جدید و در نتیجه تغییر رفتارهای مضر باز دارد. اگر با ایجاد چنین تغییراتی، تناقضات بین باورها و رفتارهایمان برطرف نشود، ممکن است در معرض دورویی نیز قرار بگیریم.
در زندگی حرفهای، تعارض شناختی میتواند منجر به از دسترفتن فرصتها شود. اگر در مسیر شغلی خود سختگیر باشیم و تمایلی به درنظرگرفتن اطلاعاتی که مخالف موضع ما هستند، نداشته باشیم، کمتر پاسخگو و سازگار با موقعیتهای شغلی خود خواهیم بود.
مدیری را در نظر بگیرید که باور دارد، محصولی که عرضه میکند موفق خواهد شد و برای جلوگیری از این درک دردناک که ممکن است محصول مورد نظر موفق نباشد، صدای تیم مهندسی خود را که ادعا میکنند محصول نادرست است، نمیشنود.
به همینترتیب، بسیاری از ما ممکن است شواهدی مبنی بر اینکه مسیر شغلیمان در مسیر درستی پیش نمیرود را رد کنیم، در عوض انتخاب خود را برای ادامه مسیرهای مشابه و در نتیجه کنار گذاشتن مسیر پربارتر، توجیه میکنیم.
چگونه از خطای تعارض شناختی اجتناب کنیم؟
هیچ راهی برای اجتناب از خطای تعارض شناختی وجود ندارد. به یاد داشتهباشید که این خطای شناختی، تنها ناراحتی است که وقتی باورها یا نگرشهای ما با یکدیگر در تضاد هستند، آن را احساس میکنیم. آنچه میتواند کاهش یابد، پاسخ طبیعی ما به این ناراحتی است.
همانطور که قبلاً گفته شد، پاسخ طبیعی ما به تعارض شناختی، منطقی توجیه کردن باورهای موجود یا رد و اجتناب از اطلاعاتی است که با آنها در تعارض است.
ما قبلاً به آسیبهای ناشی از انجام این کار اشاره کردیم. تغییر باورهای ما زمانی که با اطلاعات جدید به چالش کشیده میشوند، معمولا بهتر از نادیده گرفتن این اطلاعات یا منطقی توجیه کردن باورهای موجود است.
یک استراتژی کلی برای مقابله با خطای تعارض شناختی ممکن است این باشد که بپذیریم تعارض و تغییر ناشی از آن میتواند برای ما خوب باشد.
همه ما میتوانیم به رفتارها و نگرشهای گذشته فکر کنیم و از تغییر آنها سپاسگزار باشیم. اگرچه، همانطور که فستینگر گفت، «تعارض و تغییر ممکن است دردناک یا متضمن ضرر باشد»، اما همیشه اینطور نیست.
منفیاندیشی درباره تغییر ممکن است باعث شود که در زمان تعارض، از به کارگیری آن اجتناب کنیم. بنابراین، در عوض باید به دنبال پیوند دادن تغییر با رضایت و منفعت باشیم. این استراتژی ممکن است باعث شود که بهجای رد کردن، منطقی توجیه کردن یا اجتناب از اطلاعات، از تعارض بهعنوان پاسخی به درگیری ذهنی استفاده کنیم.
و مانند همیشه، آگاهی از یک خطای شناختی که بهطور معمول به صورت ذهنی رخ میدهد، میتواند به ما کمک کند تشخیص دهیم که چه زمانی تصمیمات ما تحتتأثیر آن قرار میگیرند.
به عبارت دیگر، درک و جستجوی خطای تعارض شناختی در تصمیمگیری میتواند به ما کمک کند تا بفهمیم چه زمانی تصمیم ما برای رد کردن، منطقی توجیه کردن یا اجتناب از اطلاعات جدید، ناشی از آن است.
بیشتربخوانید:اثر پروانه ای چه ویژگی هایی دارد؟
خطای تعارض شناختی و انتخاب رشته تحصیلی دانشگاه
یکی از حساسترین مقاطعی که در زندگی دانشآموزان وجود دارد و تعارض شناختی ممکن است اثر نامطلوبی روی آن داشته باشد، انتخاب رشته تحصیلی دانشگاهی است.
انتخاب رشته دانشگاه، میتواند نقش مهمی در آینده شغلی و زندگی ما داشته باشد. اما یکی از چالشهای مهم در این فرآیند این است که بتوانیم میان ارزشهای خود در ابعاد مختلف زندگی، هماهنگی و تطابق ایجاد کنیم. برای اینکه درک بهتری از نقش خطای تعارض شناختی در انتخاب رشته داشته باشید، یک مثال میزنیم.
دانشآموزی را در نظر بگیرید که بر پایه ارزشها و باورهایش، دوست دارد در آینده معلم شود. او همواره در تصورات و خیالاتش، خودش را میبیند که سر کلاس مشغول آموزش دادن به دانشآموزان است.
اما از طرف دیگر، رفاه اقتصادی در نظام ارزشهای او، اهمیت زیادی دارد. اینجاست که او در هنگام انتخاب رشته دچار تعارض شناختی میشود.
یک مثال دیگر ذکر کنیم. فرض کنید خانمی در امور مالی و حسابداری، دارای استعداد و علاقه زیادی است و آرزو دارد که روزی به جایگاه حسابدار یک شرکت بزرگ دست پیدا کند.
از طرف دیگر، او آرامش را مهمترین عامل برای رسیدن به خوشبختی میداند و بروز هر نوع ناراحتی و چالش در این مسیر، میتواند مفهوم خوشبختی و شادی را برای او از بین ببرد.
او بر این باور است که کار کردن، تنها یک بخش کوچک از زندگی است و انسانها باید شغلی را برای خود در نظر بگیرند که فرصت کافی برای رسیدگی به سایر فعالیتهای مورد علاقه خود داشته باشند.
همه ما افرادی را دیدهایم که علیرغم اینکه در شغل و رشته تحصیلی خود موفق بودند، اما از انتخاب آن شغل و رشته تحصیلی، ابراز نارضایتی میکردند.
دلیل اصلی این نارضایتی به تعارضات شناختی فرد بازمیگردد و این که او نتوانسته در هنگام انتخاب شغل یا رشته تحصیلی بر این تعارضات غلبه کند.
هماکنون بسیاری از دانشجویان و فارغالتحصیلان رشته پزشکی هستند که گرفتار سرخوردگی، بیانگیزگی و افسردگی شدهاند و اگر از آنها سوال کنید، علت این اتفاق را نبود هماهنگی بین شغل و رشته تحصیلی با ارزشها و خواستههایی که در زندگی به دنبال آن بودهاند، میدانند.
این افراد نگاه جامعه و باورهای مردم را دلیل انتخاب رشته پزشکی بیان میکنند. واضح است که وقتی فرد انتخاب خود را مطابق با باور جامعه و مردم انجام دهد، نتیجه آن چیزی جز این نخواهد شد.
بسیاری از افرادی که انتخاب رشته تحصیلی اشتباهی داشتهاند، آنهای بودند که نمیتوانستند بین ارزشها، خواستهها و آرزوهای خود و توقعات خانواده و دیگران، تعادل برقرار کنند. خطای تعارض شناختی یکی از اصلیترین چالشهایی است که افراد در هنگام انتخاب رشته تحصیلی با آن روبرو میشوند.
اگر دانشآموز نتواند از این تعارضات به خوبی عبور کند و بین ارزشها و باورهایش هماهنگی ایجاد کند، بهطور حتم با شکستها، نارضایتیها و سردرگمیهای بسیاری در زندگی مواجه خواهد شد.
سخن پایانی
در این مقاله به معرفی خطای تعارض شناختی پرداختیم و آن را بهطور همهجانبه بررسی کردیم. این خطای شناختی احساس ناخوشایندی است که از داشتن دو باور متضاد یا زمانی که اعمال ما با ارزشهایمان در تضاد است، بهوجود میآید.
همانطور که اشاره کردیم تعارض شناختی میتواند نقش تعیینکنندهای در انتخاب رشته داشته باشد. بهترین راه برای اینکه این خطای شناختی منجر به انتخاب رشته اشتباه نشود، این است که سرمایهگذاری درستی انجام دهید و از متخصصین و مشاورانی که در این زمینه اطلاعات جامع و همهجانبه دارند کمک بگیرید.